Skip to main content

سقف کوتاه توقعات فرهنگی ؛اجتماعی و سیاسی




سقف کوتاه توقعات فرهنگی ؛ اجتماعی و سیاسی  (  در دو نما  )

نمای اول :
چند سال قبل در جلسه ای شغلی حضور داشتم . یکی از اربابان رسانه که خیلی هم ادعای فرهنگی بودن و فرهنگ سازی داشت گفت : من آنم که رستم بود پهلوان ؛ من  برای فرهنگ سازی ال کردم و بل کردم و ... من فرهنگ کشورم را متحول کردم چون در فیلمها نشان دادم : اگر پدر و مادری قصد داخل شدن به اتاق فرزندشان را دارند در بزنند و اعلام ورود کنند.
یادمه با خودم فکر کردم درسته که این موضوع در بسیاری از خانواده های ایرانی جا نیفتاده است اما اینکه سقف آرزوهای فرهنگی مان و روش کاریمان اینقدر کوتاه و مبتذل باشد واقعا دردناکه .

نمای دوم :
دیروز در جلسه ای حقوق بشری شرکت داشتم . دوستی به مناسبت روز جهانی مذهب سخنرانی داشت . از ابتدا بارها و بارها تاکید  کرد همه ی انسانها ( دقت کنید همه ی انسانها ) نیاز و باور به خدایی دارند که آنان را در سختیها حمایت کند ( انگار تا بحال حتی یکبار هم  کلمه ی " خداناباور " به گوشش نخورده بود و نمی دانست میلیونها انسان به خدایی باور ندارند ) با این ادامه داد که خدا حتی به پیامبر خود نیز اجازه دخالت در رابطه خالق و مخلوق را نداده است و از شعر موسی و شبان مولانا برای اثبات حرفش استفاده کرد و در پایان هم گفت : اقای جمهوری اسلامی حتی پیامران هم در رابطه خالق و مخلقو دخالت نمی کنند تو چرا به خود این اجازه را می دهی ؟ و دوستی دیگر هم در تایید سخنانن این دوستمان گفتند : در فردای ایران آزاد !!! متاسفانه بخش زیادی از مردم گریزان از مذهب خواهند بود ( انگار خداناباوری یک " فحش " بزرگ است )

مانده بودم چه بگویم. شوکه شدم بودم . مدعی فعال حقوق بشر بودن و اینقدر ناآگاهی ؟ انگار این رفیقمون هیچ وقت حتی با یهوه ؛ الله و مسیح هم کوچکترین آشنایی نداشته است چه برسد به صدها و هزاران خدایی که انسانها به آن باور دارند . من متوجه نشدم در مورد کدام خدا صحبت می کرد.
 البته طاقت نیاوردم و به این دوستمان یادآوری کردم که منبعی که ذکر می کند شعر مولانا است ؛ این را مولانا به موسی گفته (اجازه دهد شبان به زبان خود با خدا صحبت کند)  نه خدا .
حالا فکر می کنم با این ناآگاهی گسترده چه باید کرد ؟ این سقف کوتاه بالاخره یا برسرمان آوار خواهد شد و یا خفه مان خواهد کرد .



Comments

Popular posts from this blog

رویش جوانه

  خبرکوتاه بود اما زخمی عمیق بر قلب تاریخ بجای خواهد گذارد

همسایه های زیبا

ما در طبقه یازدهم زندگی می کنیم . بالکنی کوچک و زیبا روبه شهر و جنگل داریم . همسایه ی طبقه ی بالایی گیاهی دارد گویا با  ریشه ای رونده  این ریشه ی رونده ی زگیل ؛ هرچند وقت گوشه ای از سقف کاذب چوبی بالکن ما را می شکافد و خودی به ما نشان می دهد  هرچه ما و مدیریت ساختمان و همسایه بالایی به جنگش می رویم فایده ای ندارد. رویش به سنگ پای قزوین گفته زکی  حالا چرا راجع به این ریشه ی پررو نوشتم؟ این ریشه یک سوراخ 3 سانتی ایجاد می کند بعد کفترهای فرصت طلب می آیند و با نوکشان یک ورودی درست و حسابی و گل و گشاد درست می کنند و یک لونه ی عالی ؛ دنج ؛ جادار و با یک ویو عالی برای خودشون درست می کنند من هم دلم نمی آید لانه را ببندم چون می دانم حتما در لانه ؛جوجه دارند خلاصه اینکه یک برج بزرگ و حسابی در سقف بالکنمان داریم که کبوتران ساکن آن هستند  و البته یک لبه ی بالکن پر از فضله که هر چند وقت باید با کاردک به جونش بیفتیم و تمیزش کنیم . سالها باآنان جنگیدم اما به قول دوستی نازنین و خوش قلم ؛ با کوتاه نیامدنشان به من فهماندند بخشی از این خانه ؛ شهر و طبیعت هستند و خودخواهی ام را با ...

تناقض فرهنگی - 1

تناقض فرهنگی  -1   جامعه پول پرستی که " پول " را  چرک کف دست می داند