Skip to main content

در ستایش " معمولی بودن "







اخیرا مطلبی خوانده ام از زبان یک دانشجوی " دانشگاه شریف " به نام " ما شریفی ها "

از نظر من یک متن مبتذل سیاسی است . آخه من یک واژه ای در فرهنگ لغتم دارم به نام " ابتذال سیاسی "
این مدل متون معمولا " لایک خور " بالا و مطالب انتقادی در مورد این مطالب " دیسلایک خور " بالا دارند .

این متون فقط به درد تهییج و احساساتی کردن مردم و گرفتن لایک بیشتر می خوره وگرنه کاملا در همان سطح می مونه و عمقی نداره . خطر چنین متونی ای است که وقتی این متن و می  خونی؛  خشمگین می شوی تنها برای از دست دادن و بیگناه کشته شدن  نخبه هایی که تو این هواپیما بودن ( که البته کاملا طبیعی و انسانی است و باید خون گریست )ولی  نه برای همه ی سرنشینان .

 درواقع این خودش نوعی نقض حقوق بشر است . براساس حقوق بشر ؛ نباید انسانها مورد تبعیض واقع بشوند  ؛ جمهوری اسلامی و هر حکومت توتالیتر دیگری تبعیض جنسیتی ؛ قومی ؛ نژادی  و مذهبی اعمال می کنند بعضی از ماها تبعیض تحصیلی و سطح هوشی اعمال می کنیم .

برای حقوق همه ی 180 نفر انسانی که در هواپیما بودند باید بطور یکسان اطلاع رسانی و مبارزه کرد از هر نژاد و ملیت و رنگ پوست و جنسیت و مذهبی . تعدادی از آنان  نخبه بودند ( آنهم در چشم عامه مردم ) و بقیه معمولی . معمولیها هم به اندازه نخبه ها ( اگر فرض کنیم همه ی شریفی ها نخبه هستند که من شک دارم ) حق زندگی دارند . اصولا باید در  " رسای معمولی بودن "  و حفظ حقوق یکسانشان سرایید . معمولیها بیش از 90% هر جامعه ای را تشکیل می دهند .

Comments

Popular posts from this blog

رویش جوانه

  خبرکوتاه بود اما زخمی عمیق بر قلب تاریخ بجای خواهد گذارد

همسایه های زیبا

ما در طبقه یازدهم زندگی می کنیم . بالکنی کوچک و زیبا روبه شهر و جنگل داریم . همسایه ی طبقه ی بالایی گیاهی دارد گویا با  ریشه ای رونده  این ریشه ی رونده ی زگیل ؛ هرچند وقت گوشه ای از سقف کاذب چوبی بالکن ما را می شکافد و خودی به ما نشان می دهد  هرچه ما و مدیریت ساختمان و همسایه بالایی به جنگش می رویم فایده ای ندارد. رویش به سنگ پای قزوین گفته زکی  حالا چرا راجع به این ریشه ی پررو نوشتم؟ این ریشه یک سوراخ 3 سانتی ایجاد می کند بعد کفترهای فرصت طلب می آیند و با نوکشان یک ورودی درست و حسابی و گل و گشاد درست می کنند و یک لونه ی عالی ؛ دنج ؛ جادار و با یک ویو عالی برای خودشون درست می کنند من هم دلم نمی آید لانه را ببندم چون می دانم حتما در لانه ؛جوجه دارند خلاصه اینکه یک برج بزرگ و حسابی در سقف بالکنمان داریم که کبوتران ساکن آن هستند  و البته یک لبه ی بالکن پر از فضله که هر چند وقت باید با کاردک به جونش بیفتیم و تمیزش کنیم . سالها باآنان جنگیدم اما به قول دوستی نازنین و خوش قلم ؛ با کوتاه نیامدنشان به من فهماندند بخشی از این خانه ؛ شهر و طبیعت هستند و خودخواهی ام را با ...

تناقض فرهنگی - 1

تناقض فرهنگی  -1   جامعه پول پرستی که " پول " را  چرک کف دست می داند